نوای جنوب:او در ترکیب دیده میشود، بازی هم میکند اما بیشتر به یک شبح شباهت دارد. مهدی به خیال خودش مشغول تفریح است اما همه سقوطش را میبینند و خودش هم زمانی متوجه میشود که دیگر دیر شده...
نوای جنوب:میبینند و خودش هم زمانی متوجه میشود که دیگر دیر شده...
امیرمحمد یعقوبپور
شبیه هواپیمایی است که انگار موتورهایش را از دست داده و فقط در آسمان دور میزند تا قبل از فرود اضطراری، سوختش را خالی کند؛ این حکایت مهدی قائدی در استقلال لیگ بیستودوم است؛ بازیکنی که در ترکیب دیده میشود، بازی هم میکند اما بیشتر به یک شبح شباهت دارد.
یک نیمفصل از لیگ برتر گذشت، قائدی چه زمانی قرار است گلزنی را آغاز کند؟ او کی قرار است پاس گل دادن را کلید بزند؟
مهدی در همان نخستین بازی فصلش روبهروی ملوان، شگفتانگیز بود و همه کار کرد اما بعد از آن دیگر هیچ تأثیر مثبتی روی استقلال نداشت. ظاهرا هیچچیز هم او را تغییر نمیدهد، حتی نیمکتنشینی نیز تلنگر بزرگی برای این بازیکن نبوده است. او انگار دوباره چند سال کوچک شده است. انگار دوباره همان مهدی قائدی شده که نیمهشب در جاده تصادف میکرد و مجموعهای از رفتارهای خام را بیرون از زمین به نمایش میگذاشت.
او در حال تیشهزدن به ریشه یک استعداد ذاتی است. نمیشود؟ خیال میکنید که نمیشود. مگر پیام صادقیان نبود؟ مگر مجاهد خذیراوی نبود؟ مگر نیکبخت نبود؟ مهدی هم ظاهرا علاقه زیادی دارد که در این فهرست قرار بگیرد.
مهدی قائدی مدام به عقب میرود. او ستاره استقلال استراماچونی بود و زیرنظر فرهاد هم در لیگ و آسیا استثنایی نشان داد.
مهدی به هر قیمتی باید به اروپا میرفت اما راهی لیگ امارات شد تا کیفیت زندگیاش را بالا ببرد. او به برجهای مرتفع امارات رسید اما قد فوتبالیاش کوتاه شد. قائدی در همان امارات هم به نیمکت رسید و سرانجام به استقلال برگشت. با این آمار باورنکردنی در این فصل، بعید است باشگاه اماراتی دوباره این بازیکن را به خدمت بگیرد و دستمزد او را پرداخت کند.
قائدی تا اینجا فرصت درخشیدن در لیگ امارات را از دست داده است. او شانس حضور در جامجهانی را هم از دست داد. این موضوع برای بازیکنی که در بخش زیادی از رقابتهای انتخابی در فهرست تیم ملی بود، بسیار تلخ بهنظر میرسد. حالا بعید نیست با این روند و این حواشی اخیر، قائدی حتی استقلال را هم از دست بدهد.
همه توقع دارند که تمام هوش و تمرکز او روی بازگشت به فرم خوب استوار شود اما بیرون زمین، خبرهای دیگری درخصوص این بازیکن به گوش میرسد؛ فوتبالیستی که اصلا تمرکز ندارد و مثل گذشته فوتبال بازی نمیکند. او در زمین، فقط بدلی از مهدی قائدی است.
مشکل، مربی نیست. مشکل، همتیمیها نیستند. مشکل فقط خود مهدی قائدی است که برای بازگشت به روزهای آرمانی به اندازه کافی تلاش نمیکند. او کاری شبیه بانجی جامپینگ انجام میدهد اما هیچ طناب اتصالی بهخودش نبسته و فقط سقوط میکند.
مهدی به خیال خودش مشغول تفریح است اما همه سقوطش را میبینند و خودش هم زمانی متوجه میشود که دیگر دیر شده و او به زمین نزدیک شده است! قائدی باید همین حالا برای آخرین بار نگاهش را تغییر بدهد. او میتوانست دوباره فرمانده کوچک آبیها باشد اما قبل از آن باید از این افتضاح بزرگ فاصله بگیرد.