نوای جنوب:فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه نمیگویم اصلاحات مرده بلکه رو به احتضار است؛ یعنی در آستانه مرگ است گفت: تردید دارم بتوانیم دوباره به نام اصلاحات اتفاقی در جامعه رقم بزنیم.
نوای جنوب:فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه نمیگویم اصلاحات مرده بلکه رو به احتضار است؛ یعنی در آستانه مرگ است گفت: تردید دارم بتوانیم دوباره به نام اصلاحات اتفاقی در جامعه رقم بزنیم.
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، روزنامه شرق گفتوگویی با محمدرضا تاجیک، استاد دانشگاه و از فعالان سرشناس اصلاحطلب انجام داده است که بخشهای مهم آن در ادامه میآید.
تجویز غلطِ استراتژیک جریان رسمی اصلاحطلبی
- جریان رسمی اصلاحطلبی با یک تحلیل و تجویز غلطِ استراتژیک از مقطعی بر مرکب دیگری سوار شد زیرا فرضش این بود که چون نمیتواند بر مرکب قدرت سوار شود، نمیتواند با زبان خود سخن بگوید و با پای خود ادامه مسیر دهد، باید در جستوجوی یک واسطه برای راهرفتن و حرفزدن باشد؛ به دنبال دستی گشت که بتواند به مدد آن قدرت را در آغوش بگیرد و از قدرت نصیبی ببرد.
- این اشتباه استراتژیک به استقرار و استمرار دولتی منجر شد که از جنس اصلاحطلبی نبود و اساسا با مشی و منش اصلاحطلبی خو نداشت.
کلید دولت اعتدال، توان گشودن قفلها را نداشت
- آنچه دولت اعتدال میگفت صرفا اقتضای شرایط انتخاباتی بود و روشن بود که آن گفتههای انتخاباتی متعلق به آن فرد نبود و فاصله ژرفی میان آنچه هست و باید باشد، وجود داشت.
- قفلهای هرزشدهای در ساحتهای مختلف جامعه وجود داشت و کلید دولت، توان و استعداد آن را نداشت که آن قفلهای گوناگون و درهای بسته را بگشاید و قابل پیشبینی بود که دولت چه مسیری را خواهد رفت.
جریان اصلاحطلبی نشان داد نقدش هم تابعی از منافع و قدرت است
- چون جریان اصلاحطلبی تمام تخممرغهایش را در سبد چنین جریانی قرار داد و تمامقد به دفاع از دولت پرداخت، از جوهره اصلاحطلبی که همواره نقد قدرت است، فاصله گرفت و جریان اصلاحطلبی نشان داد که نقدش هم تابعی از منافع و قدرت است و دیدیم آنجایی که باید، فاصله نقادانه خود را با قدرت مستقر حفظ میکرد زیرا چک سفیدامضا داده بود و تمام حیثیت و تمامیت خود را در سیمای چنین جریانی میدید.
- در این شرایط به دفاع برخاست و هزینه دفاع بیدریغش را هم پرداخت. امروز میبینیم بسیاری از دوستان اصلاحطلب زبان به نقد دولت قبل گشودهاند؛ درحالیکه فراموش نکردهایم همینها در آن شرایط با چه زبانی در دفاع از دولت سخن میگفتند و شاید بتوان گفت امروز نقد جریان اصلاحطلبی، هم به خودشان و هم به دولت اعتدال دارای نوعی عوامزدگی است.
- کسانی که دیروز عَلم دولت را به دوش میکشیدند و مسیر را برای دولت هموار میکردند و بعدتر توجیهگر هر کنش و واکنش دولت بودند، امروز زبان سرخی پیدا کردهاند و شرایط آن دوران را نقد میکنند.
اصلاحات با حمایت از دولت اعتدال به راحتی نمیتواند کمر راست کند
- در فضای کِدر این روزهای نقد، سره از ناسره تفکیک نمیشود. من نسبت به آقای روحانی موضعی نداشتم اما به هر حال همانزمان اصلاحات را قویتر و نخبهپرورتر از این میدانستم که با تکیه بر جریان خاص تاریخی و به نام عقلانیت سیاسی دل در گرو جریانی متفاوت داشته باشد و تمام حیثیت، اعتبار تاریخی و سرمایه اجتماعی خود را برای جریانی ناشناس به میدان بیاورد که نتیجهاش تحمیل هزینه گزافی بر پیکره اصلاحات شود و امروز میبینیم اصلاحات با پرداخت این هزینه به راحتی نمیتواند کمر راست کند.
- بیتردید ناکامی دولت اعتدال در بیاعتباری اصلاحات تأثیر داشت و تردیدی در این نیست اما بهجای آنکه دچار یک نوع فرافکنی شویم و در جستوجوی عاملی بیرونی باشیم، نگاهی از درون داشته باشیم و ببینیم آنچیزی که از ما بر ما شده، چیست؟
با بحران سرمایه اجتماعی، مشروعیت و مقبولیت مواجهیم
- بسیاری این نگاه را دارند که اصلاحطلب، فرصتطلب است. در این سالها برخی خارجنشینها استمرارطلبی و فرصتطلبی را درباره اصلاحطلبان مطرح کردند و بسیاری از مردم هم با این نگاه همراه شدند و اکنون نمیتوانیم انکار کنیم که با بحران سرمایه اجتماعی، مشروعیت و مقبولیت مواجهیم.
- بههرحال طراوتی در جریان اصلاحطلبی حس نمیشود و تفاوتی هم میان اصلاحطلبان با رقیبشان دیده نمیشود. مردم هم بالا و پایین جریان اصلاحطلبی را دیدهاند و تصویر زیبایی از اصلاحطلبان در ذهن ندارند.
- عدهای هم هستند که اساسا منش اصلاحطلبی ندارند و صرفا سیمای اصلاحطلب به خود گرفتهاند تا به کاخ قدرت برسند و نه هیچوقت هزینهای دادهاند و نه کمکی به حرکت جریان اصلاحطلبی کردهاند و اصلا بسیاری از اینها را نمیشناسیم و واقعا نمیدانیم چه شد که اینها اصلاحطلب خوانده شدند. بههرحال مردم همه اینها را میبینند و قضاوت میکنند.
اصلاحطلبان هنوز اسیر فضاهای گفتمانی خودشان هستند
- از ورای کتابها نمیشود با جامعه ارتباط برقرار کرد. جریانی موفق است که رابطهاش با جامعه دیالکتیکی باشد و بتواند در هر لحظه تأثیرگذار باشد؛ جامعه را درک کند و بداند که جامعه چطور فکر میکند، احساس جامعه چیست و مهمترین دغدغه در میان مردم کدام است.
- اصلاحطلبی نیاز دارد اکنون بهجای رویکرد سیاسی، رویکرد اقتصاد سیاسی را در نظر بگیرد و در استراتژیهایش بر اساس مطالبات عینی و امروزی مردم تجدیدنظر اساسی کند.
- نمیشود یک استراتژی برای تمام فصول باقی بماند. امروز اصلاحطلبان هنوز اسیر فضاهای گفتمانی خودشان هستند و بر اساس همان آموزههای پوپولیستی کهنه عمل میکنند و اگر استراتژی تغییر نکند و شاهد یک پوستاندازی متناسب با خواستههای واقعی مردم نباشیم، باید گفت با این ریش نمیشود رفت تجریش!
اصلاحات رو به احتضار است
- من نمیگویم اصلاحات مرده بلکه رو به احتضار است؛ یعنی در آستانه مرگ است. تردید دارم که بتوانیم دوباره به نام اصلاحات اتفاقی در جامعه رقم بزنیم.
- امروز حتی جامعه به نام اصلاحات هم واکنش نشان میدهد؛ بنابراین باید به سمت دیگری برویم و اصلاحطلبی را با نام و درونمایه دیگری معرفی کنیم.